جدایی مهدی قائدی در نیم فصل از استقلال؟
به گزارش کلوب آگهی، مهدی قائدی برای فرار از غائله ای که خودش درست نموده باید خیلی باهوش و باتدبیر عمل کند. می دانیم اگر باهوش نبود، پدیده سال های قبل نمی شد، اما درباره باتدبیر بودنش خیلی شک داریم. نه درست تصمیم می گیرد و نه می تواند کنترلی روی بحران داشته باشد. زمانی هم که بیش از میزان تحت فشار قرار گیرد از خود رفتار های غیرمعمول نشان می دهد. باشو فعلا یک بازنده همه جانبه است که هم جام جهانی را از دست داده و هم نظر مثبت ساپینتو، سرمربی استقلال را. نه طرفداران از او راضی هستند و نه هم تیمی هایش. حتی اعضای هیات مدیره استقلال هم علیه قائدی مصاحبه می نمایند و از آن سو خودش هم انگار بریده است. نه تاب و توان دارد و نه انگیزه. در تمرینات آبی ها خسته و غمگین به نظر می رسد و قدرتی در ساق هایش باقی نمانده است. همه این ها بر خلاف تمام نقشه ها و رویا های قائدی بود. او رنگ جام جهانی را نمی بیند و هیچ چیز برای او تلخ تر از این نیست. او اصلا برای همین جام جهانی به استقلال برگشته بود وگرنه از بلژیک و هلند و چند تیم عربی هم پیشنهاد داشت. اینجا قرار بود بیشتر دیده گردد و بیشتر گل بزند، اما چیزی که بیشتر از او دیدیم ضعف، بی انگیزگی و گل نزدن هایش بود.
برعکس همه آنها!
الاهلی امارات برای مهدی قائدی هیچ درآمد نداشت. یک فصل آنجا ماند و با کلی حاشیه به ایران برگشت. تفریحات و خوش گذرانی هایش در دبی شهره خاص و عام شده بود و حتی وصف آن تا نشریات اماراتی هم رفت. سرمربی دیگر به او اعتماد نداشت و کم کم باشوی پرامید فوتبال ایران ابتدا به نیمکت و سپس به سکو تبعید شد. آخر سر هم محترمانه عذرش را خواستند، اما با شکل بسیار محترمانه تری به استقلال برگشت. او قرار بود در تیم سابقش احیا گردد، ستاره گردد و به جام جهانی برسد. اما اکنون برعکس تمام این ها را می شنویم. او نه تنها در آوردگاه بزرگ قطر جایی ندارد بلکه حتی ممکن است باز هم از استقلال جدا گردد، اتفاقی که رخ دادن آن در نیم فصل بعید نیست. چه بر سر باشو آمده است و او که کار را خوب شروع نموده بود؟
تعاریف اغراق آمیز
در هفته دوم رقابت های لیگ برتر فوتبال ایران استقلال 3 بر یک ملوان را برد. مهدی قائدی در دقیقه 79 زننده گل دوم تیمش بود که روی پاس یامگا به ثمر رسید. تعریف و تمجید های اغراق آمیز از قائدی از همین جا شروع شد، که گفتند بازگشت باشکوه باشو یا شروع عصر تازه مهدی و مشتی از این تعاریف بی فرجام. اما همه این تعاریف برای یک گل به ملوان بیش از میزان بود. 1001دقیقه از آن گل گذشت و این مهاجم هنوز نتوانسته گلی برای تیمش به ثمر برساند. 1001دقیقه سرشار از نگرانی و استرس. این شرایط بد روحی در ملاقات استقلال و طرفدار در هفته یازدهم رقابت های لیگ برتر فوتبال ایران در نهایت به یک واکنش بد منجر شد، یعنی دقیقا همان جایی که قائدی در زمان تعویض با رضا میرزایی با کندی و تاخیر از زمین بیرون رفت و علاوه بر آن چهره درهمی داشت.
تقلای حفظ پیراهن آبی
قائدی تحرک لازم را در خط حمله استقلال نداشت و علاوه بر آن اصلا در قد و قواره یک مهاجم فرصت شناس ظاهر نشد. به قول فوتبالی ها توپ روی پایش جفت و جور نمی شد و گاهی اوقات هم به شدت جا می ماند. البته ذکر یک نکته درباره افت این بازیکن بسیار لازم و لازم است. استقلال بازیساز ندارد و جناحین آن در تغذیه مهاجمان ضعیف عمل می نمایند و همین می گردد که مهدی قائدی 1001 دقیقه در زدن گل ناکام می ماند. البته ضعف های فنی خودش هم مزید بر دلیل است. به هر حال او برخلاف آنچه در گذشته از او سراغ داشتیم چندان فرصت شناس هم نیست. جام جهانی که از دست رفت و فقط استقلال برای قائدی به جای مانده است. می تواند همین یکی را حفظ کند؟ یا این که آن شایعات قرار است به واقعیت تبدیل گردد و باشو را نیم فصل از استقلال جدا کند. فرصت او خیلی کم است، کم و مملو از استرس و نگرانی برای او.
منبع: فرارو