گیسو، قسمت نوزدهم؛ حاج یونس هفت تیرکش - کلوب آگهی

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

حاج یونس با پیدا کردن عکس گیسو در خانه کتایون متوجه ه م دستی او با جابری می گردد و موضوع را به رضا اطلاع می دهد...

حاج یونس خودش را به خانه کتایون می رساند، به محض خروج او جلویش را می گیرد و به زور اسلحه وارد خانه اش می گردد. او دست های کتایون را می بندد و خانه اش را در جست و جوی پول ها زیر و رو می نماید؛ اما چیزی نمی یابد. اما با پیدا کردن عکس گیسو بین وسایل کتی مطمئن می گردد که میان او، گیسو و جابری رابطه ای وجود دارد.

حاج یونس همراه کتایون به سمت خانه جابری می رود؛ اما در میانه جهت کتی از دست حاج یونس فرار می نماید. حاج یونس به رضا خبر می دهد که تمام این مدت در تله جابری بوده اند و کتی هم با او هم دست بوده است. بدین ترتیب آن ها هم مطمئن می شوند که پول ها را کتی برداشته است.

اما هنوز معلوم نیست که پول ها کجاست. کتی نه در مقابل حاج یونس و نه در مقابل جابری گردن نگرفت که پول ها را برداشته است؛ بنابراین هنوز هم سرنوشت پول ها نامعلوم است. رضا به خانه نازی می رود تا سراغ کتی را بگیرد. برای این کار خیلی هم بد و توهین آمیز با او برخورد می نماید؛ اما خیلی زود پشیمان می گردد. این درحالی است که بهتر بود رضا سراغ پول ها را از نازی بگیرد نه سراغ کتی را...

سریال گیسو به سمت و سویی پیش می رود که دوباره نقش حاج یونس در آن پر رنگ تر می گردد. حاج یونس با رضا خداحافظی می نماید تا از این جا به بعد راه را خودش طی کند. او دست به اسلحه برده است و بعد از کتی سراغ خود جابری می رود. ماجرا های احساسی پیمان و سهیل هم به جایی نمی رسد. پگاه برای جراحی نوزادی که به فرزندی گرفته است، به اجازه پدر بچه احتیاج دارد و درگیر این مشکل است. لوسیا هم از خانه مادرش و از دست پیمان فرار می نماید و به خانه پگاه می رود.

رفت و آمد هایی بی فایده و بی معنی. سهیل در لحظه ای به کتی دل می دهد و لحظه ای بعد اصلاً به او فکر هم نمی نماید. سهیل در یک بلاتکلیفی و سرگردانی در سریال به سر می برد. فقط چند سکانس یک بار جر و بحثی سطحی میان رضا و پیمان در می گیرد و سهیل آنجاست که میانه را بگیرد و درگیری را آرام کند.

بعد از گذشت نوزده قسمت هنوز هم داستان گیسو دچار سرگردانی است و آن چه به نظر می رسد، این است که این سرگردانی تا قسمت پایانی هم ادامه خواهد داشت.