مواجهه سنت و مدرنیسم در فیلم لتیان؟!
به گزارش کلوب آگهی، در این اثر شاهد رگه های عمیق تری از دنیا بینی و تحلیل ساختار اجتماعی و فرهنگی سرزمین و هویت زیستی نیز در لایه های شخصیت پردازانه اثر باشیم.

کورش جاهد| آن طور که در ابتدا معین می گردد، مضمون اصلی فیلم درباره گروهی از جوانان که برای گشت و گذار یا مسافرت به مکانی خارج از شهر در حال سفر و نقل مکان هستند. از این لحاظ همراهی گروهی از جوانان برای رفتن به مسافرت یا پیک نیک شباهت بسیار به مضمون بسیاری از فیلم های سالیان اخیر سینمای ایران دارد.
اما آن طور که به نظر می رسد برخلاف سایر فیلم های که با همین ساختار روایی صرفا به نمایش دورویی و پشت هم اندازی جوانان و دروغ گویی و بی مسئولیتی این نسل می پردازند، در این اثر شاهد رگه های عمیق تری از دنیا بینی و تحلیل ساختار اجتماعی و فرهنگی سرزمین و هویت زیستی نیز در لایه های شخصیت پردازانه اثر باشیم.
شخصیت زن فیلم سلما (با بازی: پریناز ایزدیار) به تازگی نامزد مرد جوانی به نام طا ها (با بازی امیر جدیدی) شده که بنا بر گفته یکی از شخصیت های فیلم در ابتدا از دسته جوانان موسوم به آقازاده و تازه به دوران رسیده و در عین حال متعصبی است که نشانه های این تعصب جنسیتی (غیرت) از ابتدایی ترین فیگور های تصویری و دیداری این شخص به اضافه عینک آفتابی تیره رنگش که انعکاس دهنده دنیا بینی تیره این جوان بوده، قابل مشاهده است.
بدین گونه که شاید این شخصیت با سمت گیری های ویژه خود در امور شخصی و عاطفی گویا قشر خاصی از جوانان مملکت را نمایندگی می نماید.
در نقطه مقابل شخصیت مانی (با بازی علیرضا ثانی فر) قرار می گیرد که به نظر می رسد از زمره جوانان قشر مدرن و اهل پیشرفت های متجددانه اجتماعی و فردی از جنس روشنفکرانه است که همسر سابق سلما بوده و در این سفر آن ها را همراهی می نماید.
دوستان دیگر این جوانان خانمی به نام یاسی (با بازی سارا بهرامی) و همسرش رضا (با بازی حسن معجونی) و فرزندشان هستند که زمینه ایجاد این سفر مشترک را به دلایلی که بعدتر درخواهیم یافت، فراهم نموده اند.
میزبان این گروه مسافر و همراه در یک ویلای خارج شهر که در نزدیکی سد لتیان کرج واقع شده است، خانم مریم (با بازی ستاره پسیانی) است که در ادامه راستا و رسیدن این گروه به ویلا به او آشنا خواهیم شد. ابتدای سفر این گروه در یک جاده بین شهری پرچم های سرزمین ایران در محل ایستادن موقت این دوستان خودنمایی می نمایند....
از این لحاظ پیش آگهی از بیان مفاهیمی درباره مسائل مربوط به جبهه بندی های فکری در این سرزمین را فرای روایت چندجوان شاهد خواهیم بود که از این لحاظ جای امیدواری دارد که بار دیگر صرفا شاهد یکی دیگر از ماجرا های جوانان بی مسئولیت در سفر نخواهیم بود....
همان طور که گفته شد، به نظر می رسد گذشته از همه جزئیات موجود در رابطه این افراد با یکدیگر که به وسیله دیالوگ ها و بگومگوهایشان به تدریج برایمان آشکار می گردد، مرکز ثقل معنایی و دنیا بینی این روابط و حوادث اطراف آن را مسئله تقابل دو اندیشه متجدد و در اصطلاح روشنفکرانه در قالب شخصیت مانی از یک سو و از جانب دیگر شخصیت نوکیسه و متعصب طا ها از جانب دیگر حول محور ارتباط هرکدام از این دو با شخصیت زن جوان یعنی سلما تشکیل می دهد.
در این بین شخصیت رضا (حسن معجونی) با گفته ها و شیوه رفتارهایش به نظر می رسد قشر هنرمند جامعه را نمایندگی می نماید که البته آن گونه که به تدریج متوجه خواهیم شد، به شکل بسیار نامحسوس و پنهان نگاه داشته شده، ارتباط چندان صمیمانه و قابل اعتمادی با همسرش یاسی ندارد.
آن چنان که رضا ابتدای فیلم به مانی بیان می نماید چنانچه همسرش از دید او مرد صاحب ثروتی را پیدا می کرد، بی درنگ رضا را رها می نموده است!...
در عین حال به تدریج درخواهیم یافت یاسی زمینه انجام چنین سفری را فراهم آورده تا مانی که همچنان پس از سال ها طلاق و جدایی از همسر سابقش سلما از خارج کشور بازگشته، با مشاهده رابطه سلما با نامزد نوکیسه و متعصبش از ادامه این عشق ناامید شده و دلبستگی به سلما را رها کند.
ارتباطی که به شیوه ای مبهم، اما نمادین و تفکربرانگیز همچنان در فضایی میان نامزدی تا زناشویی کامل دست و پا میزند تا بازگونماینده دلیل ترس از دست دادن سلما از سوی طاها باشد.
ادامه دارد
منبع: فرادید